کد خبر: 3918169
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۶

صوت | مرثیه «الم الفراق»

مرثیه‌ای به نام «الم الفراق» (درد جدایی) کاری از حسین خزاعی با شعری از سیدعبدالامیر موسوی تقدیم مخاطبان ایکنا می‌شود.

صوت | مرثیه «الم الفراق»

به گزارش ایکنا از خوزستان، قطعه صوتی زیر مرثیه‌ای به نام «الم الفراق» (درد جدایی) به زبان عربی کاری از  حسین خزاعی با شعری از سیدعبدالامیر موسوی است. 

 
کد
 
متن مرثیه به همراه ترجمه:

طال الفراق و طالت الایام
فراق به درازا کشیده و روزهای جدایی طولانی شد

فعلیک منی یا حسین سلام
سلام من بر تو ای حسین(ع)

متی یهیئ لی الیک طریق
چه زمان و کی راهی برای زیارت تو برایم باز می‌شود؟

فالشوق مزقنی فکیف الام
چگونه ملامت می‌شود کسی که اشتیاق زیارت، قلبش را تکه تکه کرده است

یا حبیبی عنت اعلیّ الزیاره
ای حبیبم، چقدر دلم برای زیارت شما تنگ شده است

یا حبیبی العاشق اشلون انتظاره
ای حبیبم ،انتظار برای عاشق، خیلی سخت است

صبری مثلی حایر امنین اصطباره
و از تمام شدن صبرم متحیر شده‌ام ودیگر صبری برایم نمانده

قلبی ساکن مثل طیر اعلی المناره
و قلبم مثل کبوتر بالای مناره‌های حرم تو نشسته است

و ایطوف چنه ابحضرتک مکسور
و با دل شکسته، دور حرم تو طواف می‌کند

ینظر گبتک ملچوم جرحه الغربتک حسین
و با دل شکسته و زخم‌دیده، از غربت تو، به گنبدت نگاه می‌کند

یمته زورک بالحرم اگعد و انوحک
چه زمانی زیارتت می‌کنم؟ در حرم بنشنیم و برایت نوحه سر بدهم؟

اعیونی تنزف مثل ما تنزف اجروحک
و اشک چشم‌هایم مثل خون‌های زخم‌هایت، جاری می‌شود

روحی منک ما تمل لا وحگ روحک
قسم به جانت، از تو خسته نمی‌شوم

اشلون گلی و الدرب مسدود اروحک
راه بسته است، چگونه به نزدت بیایم

ایام مگطوع الدرب محروم
روزهای زیادی است که راه بسته شده و دل از عشقش محروم است

من عشگه الگلب محزون و المدمع یصب حسین
در حالی‌که حزن و اندوه او را فراگرفته و اشک می‌ریزد

یا بن فاطم، اقسم علیک ابرقیه
ای فرزند فاطمه، تو را به دخترت حضرت رقیه قسم می‌دهم

نور عینی، التفت مدت ایدیه
ای نور چشمم، به من نگاه کن دست‌هایم را(به سویت) دراز کرده‌ام

خاف اموت و حسرتی تگضی علیه
می‌ترسم بمیرم و حسرتم(در زیارتت) جانم را بگیرد

قلبی عایش صور مشایه و سبیه
قلبم لحظه‌های پیاده‌روی را به یاد اسیران و زینب زندگی می‌کند

مشای قاصد خدمتک کلیوم
هر روز پیاده به قصد خدمت تو می‌آید

امسی ابحسرتک لاموت گبل الزیارتک حسین
هر روزش با حسرت و آه تمام می‌شود، می‌ترسم قبل از زیارت، مرگم فرا برسد

انتهای پیام
captcha